نشست «فلسفه معاصر در ایران و ترکیه» ۵ مهر ماه ۱۳۹۴ به میزبانی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه برگزار شد و استادانی همچون دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی، رئیس گروه فلسفه اسلامی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه، دکتر کریم مجتهدی، چهره ماندگار فلسفه، دکتر ضیاء موحد، رئیس گروه منطق مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران و دکتر علی اصغر مصلح، رئیس دانشکده الهیات دانشگاه علامه طباطبایی سخنرانان این نشست بودند و در طرف ترکیهای استادانی از انستیتو «یونس امره»، همچون دکتر شامیل اوچال، رئیس انستیتو یونس امره، احمد اینام، رئیس انجمن فلسفه ترک، دکتر کنعان گورسوی، دکتر علی اوتکو از استادان فلسفه ترک به این جلسه هماندیشی دعوت شده بودند.
نقش فلسفه ایران و ترکیه در غنای فلسفه یونانی
دکتر احمد اینام، «بستر و امکان فلسفه» را موضوع سخنرانی خود برگزید و با این پرسش بحث را آغاز کرد که «چگونه میتوان نگاه فلسفی به زندگی داشت؟» وی در پاسخ گفت: اپیستمولوژی غربی باعث میشود که ما به درک این امر نرسیم و در این مسیر تنها به برداشتی سطحی بسنده کنیم. از این رو، معتقد است که جوامعی همچون ترکیه و ایران با توجه به ظرفیتهایی چون صراحت رفتار، انعطاف در برابر تفکرات جدید و … میتوانند بر غنای فلسفه یونانی بیفزایند و آن را گسترش دهند.
فلسفه؛ کلید فهم درست دین
دکتر دینانی، نخست با بیان اینکه «فلسفه» حق و باطل ندارد و این، «علم» است که صواب و خطا مییابد، گفت: «حتی در دین نیز حق و باطل وجود دارد. فلسفه یا چیزی را انتخاب میکند یا کنار میگذارد. نه این کنارگذاری به معنای بطلان است و نه انتخاب به معنای حق بودن؛ چراکه در فلسفه، آزادی مطلق جریان دارد و اینجا است که با علم و دین تفاوت اساسی مییابد». به زعم او، «فلسفه» این قدرت را دارد که زبان مشترکی میان ادیان برای گفتوگو و تعامل ایجاد کند.
دینانی همچنین بر این باور است که دین مقدس اسلام یکی از بزرگترین ادیانی است که بر «عقلانیت» و «تفکر» تأکید کرده است و دو کشور ایران و ترکیه نیز زیر پرچم اسلام با تأکید بر عقلانیت کارهای جدی کردهاند و معتقد است اگر ادیان مختلف تفکر و عقلانیت را سرلوحه خود قرار ندهند ممکن است به شکل جریانهای افراطی بروز پیدا کنند.
«فلسفه مقایسهای» در ایران نقاط درخشانی ندارد
دکتر کریم مجتهدی موضوع «فلسفه مقایسهای» را برای سخنرانی خود برگزید. به زعم او، آنچه موجب میشود «من» خود را بشناسد، جهان غیر از «من» است و «من» در مقابل «دیگری» معنا مییابد. از این رو، فلسفه که در مرتبهای بالاتر از شناخت قرار میگیرد را نیز همان تأمل کردن و تشخیص تفاوتها و شباهتهای امور مختلف دانست.
مجتهدی فلسفهورزی را گشایش و وسعت ذهن تعریف کرد و بر این باور است که نباید مقایسه میان دو فیلسوف به شکلی عجولانه و شتابزده صورت گیرد. وی جایگاه «فلسفه مقایسهای» در ایران را چندان رضایتبخش ارزیابی نکرد و معتقد است در زمینه «فلسفه مقایسهای» جز در موارد معدود، کارهای قابل توجهی انجام نگرفته است. او این نکته را نیز متذکر شد که «فلسفه مقایسهای» به معنای درست کلمه همان «تاریخ فلسفه» است.
دکتر کنعان گورسوی، در پی مباحث مجتهدی، سعی کرد به «فلسفه مقایسهای» در دوره معاصر بپردازد و گفت که در فلسفه ترک در این زمینه نگاههای تازهای در حال شکلگیری است و فلاسفه ترکیه دیگر تنها غرب را دنبال نمیکنند و در خوانشهای جدیدشان مقایسه خود با غرب را نیز لحاظ میکنند. به زعم او، هم باید مفاهیم و مسائل جهانی را درک کرد و هم از خود بیگانه نشد، و اینجا است که فلسفه مقایسهای و تطبیقی در دنیای معاصر اهمیت مییابد.
سه نسل منطق در ایران
دکتر موحد جایگاه منطق در کشور را مورد تحلیل قرار داد و آن را به سه نسل «منطق قدیم»، «منطق جدید» و «فلسفه منطق» تقسیم کرد. به زعم او، ۳۰ دپارتمان فلسفه در ایران تنها به منطق قدیم میپردازند و منطق جدید با انتشار کتاب «منطق صوری» دکتر غلامحسین مصاحب مورد توجه قرار گرفت. او ۳ رویداد را در قوام یافتن منطق در ایران اثرگذار ارزیابی کرد: برگزاری کنگره بینالمللی منطق در سال ۱۹۹۰ در دانشگاه شهید بهشتی، تشکیل کارگاه منطق در دانشگاه شهید بهشتی که میزبان بزرگترین منطقدانان از کشورهای مختلف بود و سوم تأسیس پژوهشگاه دانشهای بنیادی IPM.
او بر این امر نیز تأکید گذاشت که به جای پرداختن به مباحثی که در منطق غرب مد شده است، باید میراث فکری خود را دریابیم. دکتر علی اوتکو نیز در پی سخنرانی موحد، به ارائه گزارشی از وضعیت منطق در ترکیه پرداخت و گفت که در ترکیه نگاه تاریخی به فلسفه و منطق وجود ندارد در حالی که داشتن نگاه و پرسش تاریخی در علومی همچون منطق و فلسفه بسیار مؤثر و ضروری است.
ضرورت پرداختن به فلسفههای میان فرهنگی
دکتر مصلح که قرار بود از وضعیت فلسفه غرب در ایران گزارشی ارائه کند، نخست به نحوه مواجهه ایران و ترکیه با فلسفه غرب پرداخت و کوشید تا از مشابهتهای فرهنگی میان دو کشور به عنوان بستری برای گفتوگو بهره بگیرد. به زعم او، ایران و ترکیه وقتی در معرض مدرن شدن قرار گرفتند به نوعی به «تعارض میان گذشته و آینده» کشیده شدند اما با این حال مجبور بودند که علوم جدید و مناسبات آن را نیز بپذیرند.
وی به تجربه ترکیه در حل این تعارض اشاره کرد و در این زمینه به نقش «یوآخیم ریتر»، فیلسوف آلمانی، تأکید نهاد که با مقاله «اروپایی شدن به عنوان مسألهای برای اروپا» راهحلهایی را برای آشتی گذشته و آینده ترکیه ارائه کرد. نکته کلیدی این مقاله این بود که «ریتر» توجه به وضعیت فرهنگی ترکیه را اصلی اساسی در مواجهه با غرب قلمداد کرده بود.
با توجه به وضعیت مشابه ایران و ترکیه، دکتر مصلح برای ایران نیز این نسخه را کارساز معرفی کرد و معتقد است که ما نیز با در نظر گرفتن زمینههای فرهنگیمان اگر با غرب مواجه شویم تعارض بین سنت و تجدد را راحتتر حل خواهیم کرد.
وی در پایان به شکلگیری جریان دیگری در فلسفه اشاره کرد و آن را «فلسفه میانفرهنگی» نامید و معتقد است امروز متفکرانِ فرهنگهای مختلف به محدودیتهای فرهنگشان پی بردهاند. از این رو، هر چه میگذرد اهمیت «گفتوگوی میانفرهنگها» بیشتر خود را باز مینمایاند و معتقد است طبیعت، خشونت و تکنیک میتواند موضوعی مشترک میان فرهنگهای گوناگون برای گفتوگو باشد.
این نشست در حالی به پایان رسید که دو طرف ایرانی و ترکیهای امیدوار بودند تا با توجه به زمینههای فرهنگی و فکری مشترکشان بتوانند برای مسائل دنیای معاصر خود به راهکارهایی برسند.
منبع: روزنامه ایران