علی‌اصغر مصلح

ایران امروز و مخاطرات پیش‌رو

علی اصغر مصلح

“ایران امروز” پس از رویارویی با چالشهایی عمیق و گسترده، نیازمند مراقبت و تغییراتی با مشارکت تمامی ایرانیان است. در “ایران امروز” تهدیدها و مخاطراتی در جریان است که برای مقابله با آنها به توش و توانی بیش از آنچه از اهل سیاست برمی‌آید، نیاز است. در چنین شرایطی باید تهدیدها را توصیف کرد و درصدد تجویزهای التیام‌بخش بود. ده نکته ‌ذیل، با این مقصود مطرح می شود.

۱. هم«دیگر» را ببینیم

«ایران» کشوری بزرگ با تکثر و تنوع در همه زمینه‌هاست. در کشوری با این گونه تنوع، باید تفاوت‌ها را دید و آماده زیستن با حفظ تفاوت‌ها باشد. اگر بخشی از یک جامعه متکثر، باور و خواست خود را مطلق دانست و دیگران را نادیده گرفت، جامعه در مسیر شقاق و تقابل قرار می‌گیرد. ایران کشوری است که هم عطار و شیخ بهایی و قیصر امین‌پور داشته، هم فردوسی و خیام و شاملو. هم شیخ فضل‌الله نوری و نواب صفوی داشته و هم محمدمصدق و خسرو گلسرخی. در دوره جدید، روشنفکران و انقلابیون و هنرمندان مذهبی و ملی و چپ و راست نقشهای مختلف ایفا کرده و طرفدارانی داشته‌اند. نباید این تنوع و تکثرها که اکنون هم بیشتر شده نادیده بگیریم، بلکه آن را عاملی برای چالاک‌تر و غنی‌تر کردن جامعه ایرانی قرار دهیم.

۲. خرد جمعی را تقویت کنیم

خرد جمعی خزانه تجارب هر قوم در طول تاریخ است. رمز پایداری فرهنگ چند هزارساله ایران، انباشت تجارب طولانی این مردم است. روح و ذهن ایرانیان حاوی تجارب طولانی گذشتگانی است که در موقعیت‌های خطیر، رموز پایداری را آموخته بودند و با شکیبایی آن تجارب را به کار می‌بستند. امروز برای پایداری در جهانی ملتهب، به‌خصوص در منطقه بحران‌خیز خاورمیانه، نیازمند بازخوانی همه تجارب گذشته هستیم. برای مرور این تجارب و به کاربستن دانش جمعی‌مان، باید ابتدا آرام بگیریم و به قواعد همزیستی و دگرپذیری بیندیشیم. قرار گرفتن در چرخه ستیزه با «دیگری» دور و نزدیک، توانمان را گرفته است. برای پایداری و ادامه حیات «ایران» به بازبینی و تغییر در برخی شیوه‌های باهم زیستن نیاز داریم. باید خرد جمعی ایرانیان را در جهت توجیه و حفظ تمامی بخشها و استعدادهایش هدایت کرد. اما خرد جمعی هنگامی توانا و کارآست که در درون مردم وفاق و انسجام باشد. به همین جهت وظیفه رهبران و نمایندگان بخشهای مختلف فرهنگ ایرانی سوق دادن ذهنها به سوی درک یکدیگر و رسیدن به رفتارهای دگرپذیر و همگرایانه است.

۳. از تجارب دیگران بهره گیریم

«دیگری»، خواه نزدیک باشد و خواه دور، مهمترین امکان پیش روی ما برای آموختن و تجربه کردن است. نیاز به داشتن هویت، ‌نباید مانع بهره‌گرفتن از دانش و تجربه دیگران شود. جهان جدید سرشار از تجربه ملتهای مختلف برای غلبه بر مشکلات است. یکی از موانع محرومیت از این تجارب، خودبزرگ‌بینی است. همه ملتها برای خود هویتی می‌شناسند و به تاریخ، نشانه‌ها و مواریث خود می‌بالند. در جهان معاصر باید به جای بالیدن به گذشته، به اکنون خویش بنگریم. به خود القا کنیم که «ایران از هیچ فرهنگ دیگری برتر نیست» این تصور باعث واقع‌بینی و مقایسه‌های به‌جا با دیگران خواهد شد. اگر تواضع پیشه کنیم، نه تنها ضرری به خود نزده‌ایم، بلکه دیده «دیگر»بین خود را تقویت کرده و با دقت بیشتری تجارب دیگران را دیده و در مقام نقد و اخذ آنها تواناتر خواهیم بود.

۴. اقلیم ایران را دریابیم

سرزمین «ایران ‌امروز» از نظر آب و خاک و محیط زیست سخت مورد تهدید و در بحران است. وضع کنونی اقلیم ما نمودی از پریشانی رفتار جمعی و تداوم بلای «توسعه‌نیافتگی» است. محیط زیست امروز کشور و شیوه‌های مدیریت زیانبار دهه‌های اخیر، ‌نمونه‌ای از ناتوانی برای تلفیق دانش بومی با دستاوردهای تمدن مدرن است. بحران محیط زیست و به‌خصوص کم‌آبی، همراه با بی‌توجهی اسفبار به این بحران، نشانه بحران عمیق‌تر فرهنگی و ناکارآمدی نهادهای علمی و مدیریتی است. اگر این روند ادامه پیدا کند، باید منتظر بحران‌های بزرگتری در آینده نه چندان دور بود.

۵. مناسبات قدرت را درک کنیم

تمدن جهانی امروز متکی بر قاعده «قدرت» است. قدرت در صورت اقتصادی، ‌سیاسی، علمیرفنی، ‌نظامی و امنیتی اصل تعیین‌کننده وضع ملتها در همه زمینه‌هاست. قاعده قدرت، اقتضای قدرتمندی می‌کند و ملتی که قدرت نداشته باشد، ‌بازیچه سیاست‌های بین‌المللی می‌شود؛ اما از سوی دیگر قدرت نسبتی نزدیک با خشونت دارد. وجه خشن سیاست متکی بر قدرت را می‌توان در ملتهای مظلوم افغانستان، سوریه، ‌عراق، یمن و لیبی دید. گویی که مناسبات قدرت در سطح بین‌‌الملل، اقتضای سستی و فروپاشی دولت‌ها و فرسودن ملتها می‌کند. در چنین شرایطی باید به خطرات افتادن در چرخه‌های بازی قدرت توجه داشت. بازی قدرت دولت‌ها را استحاله می‌کند و ملتها را به سمت فروپاشی روحی و روانی سوق می‌دهد. در زمانی که سیاستمداران در بهترین صورت، باید مهندسی قدرت آموخته باشند تا باقی بمانند، باید بیش از گذشته مراقب سلامت حوزه سیاست بود. اگر سیاست به سوی تبعیت از قواعد قدرت، ‌آن‌گونه که در جهان معاصر رواج دارد سوق پیدا کند، ‌آفات این‌گونه سیاسمتداری دامان همگان را خواهد گرفت. در مناسبات قدرت کنونی، به‌خصوص در کشورهایی که سابقه طولانی نظارت و کنترل نهادهای قدرت ندارند، سکانداران قدرت، به‌زودی به طبقه‌ای تبدیل می‌شوند که برای انحصار قدرت هیچ حدی نمی‌شناسند.

۶. به وضع خاورمیانه بیندیشیم

خاورمیانه‌ای بودن یعنی قرارگرفتن در پرچالش‌ترین بخش کره زمین! کشورهای خاورمیانه بیش از دو دهه است که در چرخه‌های خشونت و سرکوب‌های پیاپی، تنها با قاعده «تقابل» با یکدیگر رفتار می‌کنند. هر گروه و جریانی برای بقا و تأثیرگذاری، دیگریی در مقابل خود می‌بیند که باید او را حذف یا کم‌تأثیرکند. تا هنگامی که قاعده رفتارها این باشد، راه خروجی از این چرخه پیدا نخواهد شد. به علت فراگیری چالش‌های قدرت در این منطقه و دخالت قدرت‌های رقیب در همه رویدادها، ‌دیگر هیچ خیزش نابی برخاسته از خواست مردم یک کشور روی نخواهد داد. جنبش بهار عربی نشان داد که اراده تغییر در درون ملتها، به‌زودی به ابزاری برای ستیز قدرت‌ها تبدیل می‌شود. به همین جهت اصل قرار گرفتن در خاورمیانه و جریان بازی پیچیده قدرت، باید تذکری دائمی به روشنفکران و اهل سیاست خیرخواه باشد که انتظار خود از تغییر و اصلاح را متناسب با شرایط این منطقه تنظیم کنند. ترسیم وضع مطلوب برای ایران با الگو قراردادن کشورهای توسعه‌یافته با تاریخ و سوابق متفاوت، ‌نحوی خیالپروری و ساده‌نگری است. روشنفکری برخاسته از تاریخ فرانسه و آلمان و روسیه، در ایران امروز دیگر کارآیی نخواهد داشت. روشنفکری در قالب‌های مختلف دینی، ملی، چپ یا صورت‌های دیگر اگر می‌خواهد بماند و تأثیر داشته باشد، لازم است که پروژه خود را با توجه به مختصات خاورمیانه بازتعریف کند.

آنچه کار خاورمیانه و ایران امروز را دشوارتر از گذشته کرده، تحولات تند و افراطی در حوزه سیاست بین‌الملل است. با نظر به تاریخ اندیشه‌های سیاسی مدرن، سالهای اخیر بحرانی‌ترین سالها در فتور و ضعف تئوری‌های شکل‌گرفته در حوزه سیاست در غرب است. کاهش پایبندی دولت‌ها به منشورها و تصمیمات نهادهای بین‌المللی، نشانه بحرانی عمیق در تمدن برساخته از غرب است. خاورمیانه امروز چهره خشن و غیرانسانی سیاست امروز را بیش از بقیه بخشهای جهان نشان می‌دهد. وضع کنونی قربانی می‌طلبد و بدبخت ملتهایی که بازیچه بازی‌های قدرت در این شرایط شوند.

۷. راههای خروج از توسعه‌نیافتگی

در جهانی زندگی می‌کنیم که یا باید توسعه‌یافته بود و یا دچار آفات توسعه‌نیافتگی. توسعه‌نیافتگی نداشتن عقلانیت ساختاری برای تنظیم زندگی جمعی است. جامعه توسعه‌نیافته دچار معضلات متنوع اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و زیست‌محیطی می‌شود و در صورت تداوم، به‌تدریج به بیماری‌های فکری و فرهنگی و رفتاری مبتلا می‌شود. اگر ساختار توسعه‌نیافته، به سوی خشونت و ستیز برود، ‌اخلاق، ارزش‌ها و باورها رو به سستی و فروپاشی می‌روند. به همین جهت اولویت جامعه ایرانی رسیدن به الگویی متناسب با شرایط فعلی برای خروج از وضع توسعه‌نیافتگی است.

۸. ناهنجاری‌های جمعی

زیستن در میانه صلح و جنگ، ‌تداوم وضع توسعه‌نیافتگی، افزایش فاصله طبقاتی و معضلات اقتصادی و اجتماعی، باعث بروز ناهنجاری‌هایی در حیات جمعی ایرانیان شده است که در حوزه عمومی به صور مختلفی نمود پیدا کرده است. امروز در محیط‌های عمومی شاهد زیرپاگذاشتن قانون، واکنش‌های تند، رفتارهای تنش‌آمیز، عصبانیت، نادیده گرفتن حقوق دیگران و آمادگی برای پرخاشگری هستیم. در رقابت قدرت‌های جهانی، ‌مغزها و خواست‌ها مدیریت می‌شوند. رسانه‌ها ابزار اصلی مدیریت خواست مردمند. به دلایلی، شاید ‌مردم هیچ کشوری مانند ایران در معرض جنگ رسانه‌ای نباشند. فضای ذهنی مردم به میدان نبرد رسانه‌ها تبدیل شده و آرامش را از ذهن و زندگی آنها گرفته است. متأسفانه این روند به رسانه‌های داخلی هم سرایت کرده، به طوری که اغلب مردم خود را در میان دو قطب تولید اخبار و تحلیل‌های متناقض می‌بینند. باید بیندیشیم که با این تناقض‌ها چه کنیم و ناهنجاری‌های جمعی را چگونه حل کنیم؟

۹. به دنبال پادزهر خشونت باشیم

مناسبات عصر جهانی‌شدن، نسبتی با خشونت دارد. شهرهای بزرگ و مناسبات تکنیکی و خشک جوامع صنعتی خود مولد خشونت است؛ اما اگر این‌گونه خشونت با خشونت‌های انسانی ناشی از جنگ و ستیز همراه شود، ‌شهرها را به جهنمی طاقت‌فرسا تبدیل می‌کند. در خاورمیانه امروز بر این گونه خشونت‌ها، عصبانیت‌ها و افراط‌گرایی‌های اعتقادی هم افزوده شده است. امروز ارزش‌ها و مناسبات انسانی در قالب‌های سنتی واژگون شده و باورها در جهت مقابله‌های بی‌انتها تحریک شده است. به همین جهت باید همه را به آرامش و تحریک‌ناپذیری از سوی رانه‌های خشونت دعوت کرد. جهان امروز بیش از گذشته به رفتار بدون خشونت نیازمند است. باید عزم پرهیز از خشونت به اصلی اساسی در رفتارمان تبدیل شود. پرهیز از خشونت، از ابراز خشونت دشوارتر است. می‌توان فعال بود و عزم تغییر داشت و به خشونت مبتلا نشد. وظیفه اول همه ایرانیان تلطیف مناسبات انسانی است. باید رفتار مهرآمیز را در هر حال تقویت کنیم. اما تقویت مهرورزی، ‌باید علاوه بر کنش فردی، صورت ساختاری داشته باشد و در مناسبات سیاسی و اقتصادی نمود پیدا کند. در جامعه‌ای که بی‌عدالتی و فقر حاکم باشد، ‌دعوت به اخلاق و نوعدوستی، ‌به کنشی توخالی تبدیل می‌شود.

پروژه عدم خشونت در خاورمیانه باید متناسب با فرهنگ‌های این منطقه تعریف شود. این مقصود جز با درک عمیق «دیگری» در سطوح مختلف، از خانواده و همسایه تا هموطن و رقیب و بیگانه ممکن نیست. خشونت‌ورزی بیماری است که تنها با به کارگرفتن تجربه‌ها در فرآیندی جمعی درمان می‌شود.

۱۰. امید را پاس داریم

نشانه‌های انضمامی و علمی بسیاری حکایت از شیوع ناامیدی دارد. یأس ریشه‌های متعددی دارد و با توصیه به امیدواری رفع نمی‌شود. مهمترین پایه امیدواری، احساس تأثیر است. وقتی که سستی و کاستی ساختارها امکان تأثیرگذاری را از مردم بگیرد و روشهای خودکامه احساس وجود و امکان تأثیرگذاری را سلب کند، با جامعه‌ای ناامید روبرو خواهیم بود. خاورمیانه امروز بیش از هر منطقه دیگر، سرزمین ناامیدی است. سیاستمداران و رهبران اجتماعی باید به فکر رفع این بیماری جمعی باشند. راه درمان این بیماری، ‌بازگشت به روشهای تکریم مردم، از طریق اصلاح ساختارهای سیاسی ـ اقتصادی، تلطیف مناسبات انسانی، میدان دادن به «دیگران» برای بازیگری در جهت تعیین سرنوشت‌شان است. باید هر جا شعله امیدی هست، ‌آن را پاس داشت و تقویت کرد. امیدواری و احساس رضایت از زندگی حالتی روحی و روانی است، ‌اما سخت تحت تأثیر ساختارهای اجتماعی و اقتصادی است. به همین جهت بدون اصلاح ساختارها و قرار گرفتن در مسیر توسعه، تقویت امیدواری و بهبود خوش‌بینی و رضایت از زندگی، دشوار و یا ناممکن است. سیاست و سیاستمداران، به تنهایی از پس رفع معضلات برنمی‌آیند، ‌ولی هر تغییر و بهبودی باید از مجرای سیاست صورت گیرد. به همین جهت در موقعیت خطیر کنونی، اهل سیاست در میدانی سخت قرار گرفته‌اند. فرزندان ایران آینده، قطعاً نام سیاستمدارانی را به نیکی خواهند برد که در این شرایط، مسیر ترمیم شکاف‌ها و تقویت خرد جمعی را هموار سازند.

منبع: ، روزنامه اطلاعات هشتم دیماه ۱۳۹۸