انتخابات ریاستِجمهوری ۱۴۰۰ نشان داد که ایرانِ امروز بیش از آنچه که در ابتدا به نظر میآید، متکثر و ناهمگون است. ایرانِ را مردمی با تمایزات و تفاوتهای بسیار ساختهاند و عرصه سیاست نمودی از لایههای متکثر زیرین است. سیر دگرگونیهای جهان معاصر به سویی است که هر چه میگذرد، اهمیّت تمایزات و نحوه رویارویی و کنار آمدن با آنها بیشتر میشود. به بیان دیگر، هر چه میگذرد موضوع «دیگری» و نحوه درک و دریافت از نسبت «من» با «دیگری» اهمیت بیشتری پیدا میکند. هویتهای جمعی مثل هویت یک ملت، حاصلجمع نسبتِ «من» با «دیگران»ی است که در فکر و مرام و منافع با من متفاوتند. مقولاتی، چون همزیستی، مفاهمه، احترام متقابل، حفظ کرامتِ دیگران همه متکی بر اصل درکِ «دیگری» است.
امروز هر رهبر سیاسی و اجتماعی که از «ما» میگوید، میتوان پرسید که «ما»ی او تا چه اندازه حاصلجمع «من»های متفاوت و مختلف است. امروز هر «من» ایرانی میداند که تمامی امور و سرنوشتش وابسته به وضع «ما»ی بزرگتری است که در نام ایران نمود پیدا میکند. پس این پرسش بیش از گذشته پرسیدنی شده است که «من»ها چگونه به «ما» تبدیل میشوند.
وقت آن است که به نحوه نگاهمان به یکدیگر و نحوه کنارآمدنمان با تفاوتها و تمایزات توجهی دوباره کنیم. این نحوه نگاه نسبتی با ارزشها و باورها و به بیانی دقیقتر حقیقتهای مورد اعتقادمان دارد. هر کدام از ما به ارزشها و حقیقتهایی باور داریم. باید بپرسیم که حقیقت و ارزشهای مورد اعتقاد ما تا چه حد ما را به پذیرش «دیگری»ی که به ارزشها و اعتقاداتی غیر از ما باور دارد، سوق میدهد. برخی از حقیقت و ارزشها ما را در مسیر پذیرش و تحمّل دیگرانی که با ما متفاوتند، قرار میدهند، اما برخی دیگر ما را به سوی تقابل و ستیزه میرانند. امروز هر «من»ی در حال تجربه نزدیکِ زیستن با «دیگرانی» است که روش و منش و باوری متفاوت دارند. وضع ایرانِ «ما» نسبت نزدیکی با تجربه همزیستی و مفاهمه و مشارکت «ما» با یکدیگر دارد.
ایران امروز در ضمن همه آزمونهایی که پیشِ روی دارد، در میدان آزمونِ نحوه همزیستی، همگرائی و درک متقابل قرار گرفتهاست. لازم به نظر میرسد که پس از این در کنار دیگر شاخصهای رشد، به شاخص درکِ «دیگری» و به رسمیت شناختن «تفاوت» هم به طور جد توجه داشته باشیم.
منبع: فرارو